تفرش شهر علم و ادب و گردشگری

این وب لاگ به منظور معرفی و آشنایی با شهرستان تفرش شهر علم و ادب با جاذبه های طبیعی گردشگری فراوان همزمان با بیست و سوم خرداد 1392 برابر با چهارم شعبان المعظم سال 1434 مصادف با میلاد مسعود حضرت ابوالفضل العباس باب الحوائج(ع) ، راه اندازی شد.
امید است با ایجاد یک پایگاه دانش مناسب در حوزه های اقتصادی، فرهنگی و گردشگری بتوانیم قدمی در راه توسعه متوازن و همه جانبه ایران عزیر و به طور خاص شهرستان تفرش برداریم. انشاء الله

سال1392

یاد ایام
بنابر اصل ۱۲۱ قانون اساسی رئیس‏ جمهور در مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ در جلسه‌‏ای‏ که‏ با حضور رئیس‏ قوه‏ قضائیه‏ و اعضای‏ شورای‏ نگهبان‏ تشکیل‏ می‏‌شود، به‏ ترتیب‏ زیر سوگند یاد می‏‌کند و سوگندنامه‏ را امضا می‏‌نماید: 

بسم‏‌الله‏ الرحمن‏ الرحیم‏ 
«من‏ به‏ عنوان‏ رئیس‏‌جمهور در پیشگاه‏ قرآن‏ کریم‏ و در برابر ملت‏ ایران‏ به‏ خداوند قادر متعال‏ سوگند یاد می‏‌کنم‏ که‏ پاسدار مذهب‏ رسمی‏ و نظام‏ جمهوری‏ اسلامی‏ و قانون‏ اساسی‏ کشور باشم‏ و همه‏ استعداد و صلاحیت‏ خویش‏ را در راه‏ ایفای‏ مسئولیت‌هایی‏ که‏ برعهده‏ گرفته‏‌ام‏ به‏ کار گیرم‏ و خود را وقف‏ خدمت‏ به‏ مردم‏ و اعتلای‏ کشور، ترویج‏ دین‏ و اخلاق‏، پشتیبانی‏ از حق‏ و گسترش‏ عدالت‏ سازم‏ و از هرگونه‏ خودکامگی‏ بپرهیزم‏ و از آزادی‏ و حرمت‏ اشخاص‏ و حقوقی‏ که‏ قانون‏ اساسی‏ برای‏ ملت‏ شناخته‏ است‏، حمایت‏ کنم‏. در حراست‏ از مرزها و استقلال‏ سیاسی‏ و اقتصادی‏ و فرهنگی‏ کشور از هیچ‏ اقدامی‏ دریغ نورزم‏ و با استعانت‏ از خداوند و پیروی‏ از پیامبر اسلام‏ و ائمه‏ اطهار علیهم‏ السلام‏ قدرتی‏ را که‏ ملت‏ به‏ عنوان‏ امانتی‏ مقدس‏ به‏ من‏ سپرده‏ است‏ همچون‏ امینی‏ پارسا و فداکار نگاهدار باشم‏ و آن‏ را به‏ منتخب‏ ملت‏ پس‏ از خود بسپارم‏.» 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۰
وحید سعدی

رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری هفتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران:

رئیس‌جمهور جدید فردی آزموده و از خدمتگزاران قدیمی نظام/ ضرورت استحکام ساخت درونی کشور؛ درس بزرگ از فشارهای اقتصادی دشمنان/ جریان پیشرفت ایران توقف ناپذیر است

مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری هفتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران، عصر امروز (شنبه) با شکوه و معنویت فراوان در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد و رهبر معظم انقلاب با تنفیذ رأی ملت، حجت الاسلام والمسلمین آقای دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای در حکم تنفیذ ریاست جمهوری آقای روحانی که حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری آن را قرائت کرد، مشارکت گسترده مردم در انتخابات را نشانِ پختگی و بلوغ سیاسی ملت و دربردارنده پیامهای روشنِ «وفاداری به انقلاب»، «اعتماد و امید به نظام» و «اعتماد به روحانیت شجاع» دانستند و تصریح کردند: ملت ایران به دشمنان که برای دلسرد کردن مردم از هیچ تلاش سیاسی و تبلیغاتی فروگذار نکرده بودند، پاسخی قاطع و پرمعنی داد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۱
وحید سعدی
با قاطعیت می توان گفت؛ کمتر کشوری در جهان به تعدد و تنوع ایران، از آثار باستانی و جاذبه های گردشگری بهره مند است، و حتماً با جرئت بیشتری می توان گفت؛ هیچ کشوری در جهان به اندازۀ ایران به آثار باستانی و جاذبه های گردشگری ملی خود بی اعتنا نبوده است. آن هم در روزگار ما که صنعت توریسم، به عنوان یکی از درآمدزاترین صنایع جهان مطرح است و از اثرگذارترین شاخصه ها در تعیین مناسبات فرهنگی و سیاسی شناخته می شود.

جاذبه های گردشگری در تمام دنیا به چند سبب، دارای نقشی تعیین کننده و ارزشمند است. چنان که در بسیاری از کشورهای جهان مانند مصر، ترکیه، هند، ایتالیا، امارات متحده و بسیاری از کشورهای دیگر، صنعت توریسم، جزو سه صنعت درآمدزای اصلی به حساب می آید، چرا که گردشگران به همراه خود، ارز بسیاری را وارد کشور میزبان می کنند و موجبات رونق بازار اصناف گوناگون آن کشور را فراهم می آورند. علاوه بر این، تبادل توریست میان کشورهای گوناگون، موجب شناخت متقابل دولتها و ملتها از هم می شود و می تواند به هرچه عمیقتر شدن روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دو کشور میهمان و میزبان مدد برساند. 

همچنین ورود اقشار متفاوت توریست به هر کشوری، می تواند سبب رشد و ترقی در بخشهای مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی و اقتصادی آن کشور شود. اما متأسفانه میزان ورود گردشگر خارجی به کشور ما بسیار اندک است و این میزان اندک، علی الظاهر در یک دهۀ اخیر کاهش نیز یافته است و ما تنها به جذب گردشگر داخلی دلخوش کرده ایم. حال آنکه گردشگر داخلی، نه می تواند ارزی را وارد کشور کند تا موجب رشد اقتصادی شود، و نه می تواند به لحاظ فرهنگی و بین المللی، موقعیت خاصی به وجود آورد. دل بستن به گردشگر داخلی در سالهای اخیر، تنها موجب دلزده شدن توریستهای ایرانی از جاذبه های داخلی و روی آوردن به جاذبه های توریستی دیگر کشورها شده است. 

این صادرات توریست، اگر یک طرفه باشد (که در کشور ما کاملاً یک طرفه است و ما تنها صادر کنندۀ گردشگر هستیم)، نه تنها موجب خروج پول ملی از کشور می شود، بلکه به لحاظ فرهنگی نیز ضربات جبران ناپذیری را به بدنۀ جامعه وارد می کند و سبک زندگی نامتناسب با ارزشها و باورهای جامعه را با خود به کشور آورده و جایگزین باورهای پیشین می کند. در واقع در این سیستم معیوب گردشگری، ما سرمایه های نقد ملی را دودستی به کشورهای مقصد تقدیم می کنیم و به جای آن، گردشگری را تحویل می گیریم که تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار گرفته است. 

اگر جریان صنعت توریسم، دو طرفه باشد و ما به همان اندازه که صادرات گردشگر داریم، شاهد ورود گردشگر نیز باشیم، این تأثیر پذیرفتن از فرهنگ بیگانه، با تأثیری که فرهنگ ما بر گردشگران خارجی می گذارد، جبران می شود و ورود و خروج سرمایه، اتفاقاً موجب گردش سرمایه های ملی و تبادل اقتصادی با جهان می شود. در عرصۀ فرهنگی نیز همانطور که گردشگران ایرانی با فرهنگ ملل دیگر آشنا می شوند، ما نیز فرهنگ ملی و مذهبی و سبک زندگی خود را در معرض نظر جهانیان قرار می دهیم تا این رابطۀ دوطرفه بتواند موجبات تعالی فرهنگی و اقتصادی ما را فراهم آورد.

اما متأسفانه ما هیچ استفاده ای از این همه جاذبۀ گردشگری نکردیم و نمی کنیم. کافی بود کشوری مانند ترکیه، یکی تنها یکی از این همه آثار باستانی و جاذبه های ما را در اختیار داشت تا تمام جهان را به مدد آن تسخیر کند. چنان که با مقبرۀ مولوی (که آن هم شاعری پارسی گوی است)، مسجد ایاصوفیه و ساحل آنتالیا، صنعت توریسم را به درآمدزاترین صنعت کشور خود بدل کرده است. حال آنکه ما دهها برابر کشوری مانند ترکیه جاذبه های توریستی داریم؛ اگر آنها تنها مقبرۀ یک شاعر دارند، ما چندین مقبرۀ شاعر و عارف و فیلسوف شهیر و بین المللی مانند حافظ، سعدی، خیام، عطار، فردوسی، باباطاهر، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و ابن سینا و... را داریم که اگر مشهورتر و پرطرفدارتر از مولوی نباشند، کمتر نیز نیستند. همچنین بناهای مقبره های این مفاخر فرهنگی نیز بناهای بسیار جذابی است که فارق از نام و نشان صاحب مقبره و به خودی خود می تواند به عنوان جاذۀ گردشگری مطرح شود. حال در شرایطی برابر، این همه مفاخر فرهنگی شهیر کشور نمی توانند اقلاً به اندازۀ یک مولوی، جذب توریست کنند؟

اگر ترکیه تنها یک ایاصوفیه دارد، ایران نیز مسجد شیخ لطف الله، عالی قاپو، مسجد امام و کلاً میدان نقش جهان اصفهان، برج سلطانیه، تخت جمشید، پاسارگاد، هگمتانه، گنبد کاووس، معبد آناهیتا، کتیبۀ گنج نامه، و بسیاری بناهای تاریخی دیگر را دارد که از حیث تنوع و تعدد با هیچ کشوری در منطقه قابل قیاس هم نیست. آیا این همه بنای باشکوه باقی مانده از ادوار گوناگون تاریخی این سرزمین، به اندازۀ یک مسجد ایاصوفیه جذابیت ندارد؟ 

اگر ترکیه تنها سواحل چند کیلومتری مدیترانه را دارد، تمام مرزهای جنوبی ایران، از خوزستان تا سیستان و بلوچستان را ساحلهای زیبای خلیج فارس و دریای عمان تشکیل می دهد و جزایر قشم، کیش، لاوان و... نیز جزایری بکرند که می تواند در فصل سرد سال گردشگر بسیاری را به ایران جذب کند. علاوه بر سواحل جنوبی، در شمال کشور نیز از آستارا تا بندر ترکمن، چند صد کیلومتر سواحل سرسبز شمالی کشور است. به تمام اینها دریاچۀ عجیب و جالب ارومیه را بیافزایید که با چگالی ۳۵ درصد نمک، دارای شورترین آب جهان است، به گونه ای که به جهت میزان نمک آب، ممکن نسیت انسان در آب این دریاچه فرو رود و هر کس می تواند بدون هیچ حرکتی ساعتها به صورت شناور بر آب دریاچۀ ارومیه باقی بماند. خاصیتهای طبی آب این دریاچه نیز بر همگان مبرهن است و نیازی به یادآوری ندارد. دریاچه ای که با سیاستهای غلط ما در عرصۀ گردشگری، نه تنها موجب جذب تورسیت نشد، بلکه هر روز آب رفت، و اگر بی مهری های ما همچنان با این دریاچۀ مظلوم و دوست داشتنی ادامه داشته باشد، دریاچۀ وسیع ارومیه، کم کم به استخر کوچکی بدل خواهد شد که در میان نمکزاری خشک و سترون محصور شده است.

حال به تمام این موارد برشمرده، جاذبه های مذهبی کشورمان یعنی مشهد الرضا (ع) و مرقد حضرت معصومه (س) در قم و حتی شاه چراغ (س) و... را نیز بیافزاییم که از این حیث تنها عراق و عربستان و فلسطین اشغالی در جایگاهی بالاتر از ایران قرار دارند.
به واقع اگر کشوری برنامه های مناسبی جهت جذب گردشگر خارجی و حتی داخلی داشته باشد، تنها یکی از این همه جاذبه کافی است تا توریسم را به صنعت اول کشور خود بدل کند. همین دریاچۀ ارومیه با این همه خواص طبی و تشخص در غلظت آب و... می تواند سالیانه دهها هزار گردشگر را به خود جذب کند اما حیف که ما بنا نداریم کمی با گنجینه های باستانی و جاذبه های گردشگری مان مهربان باشیم و همچنان قصد داریم به ترور جاذبه های توریستی خود بپردازیم.

وقتی سخن از عدم موفقیت در جذب توریست می شود، برخی سریعاً موانع و محدودیتهای حجاب و پوشش گردشگران خارجی را به عنوان سدّی در برابر سیل توریستهای خارجی مطرح می کنند، حال آنکه بخش عمده ای از توریستها را گردشگران حرفه ای تشکیل می دهند که این موضوع نه تنها در انگیزۀ این دسته از گردشگران کوچکترین خللی وارد نمی آورد، بلکه حتی ممکن است امکان تجربۀ یک گونۀ جدید از پوشش و زندگی، برای بسیاری از آنها جذابیت نیز داشته باشد و به ما این امکان را بدهد تا به خیلی ها اثبات کنیم که حجاب نه تنها موجب مهجوریت و محدودیت زن نمی شود، بلکه در بسیاری از امور به او مدد نیز می رساند. در حقیقت راه درست تبلیغ بسیاری از باورهای ما، همین به وجود آوردن امکان مواجهۀ رودرروی جهانیان با این عقاید و باورهاست، نه تکرار بی هدف آنها!

بله! مانع اصلی رشد گردشگری کشور ما، نه اعتقادات ماست و نه پوشش ما و نه ممنوعیت انجام برخی امور نامشروع، بلکه توریسم، صنعتی است که ارتباط مستقیم با رسانه و تبلیغات دارد. به این معنی که در این صنعت هر قدر که بکاری، برداشت خواهی کرد و ما تا تبلیغات گسترده و شناساندن جاذبه های گردشگری خود را آغاز نکنیم، نمی توانیم از هیچ حیث روی صنعت گردشگری حساب کنیم.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۶:۳۹
وحید سعدی

شهرستان تفرش
شهرستان تفرش واقع در استان مرکزی در 221 کیلومتری جنوب غربی تهران در مختصات جغرافیایی 34 درجه و 41 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه طول شرقی واقع است .‌این شهرستان در داخل حوضه آبریز رودخانه آبکمر به ارتفاع 1900 متر از سطح دریا آزاد واقع است و از طریق رشته کوه مرکزی‌ایران از سمت شرق،جنوب و غرب محصور بوده و با شیب تندی به دره پرآب قره چای ختم می شود.مساحت‌این شهرستان 2784 کیلومتر مربع است.



شهرستان مصفای تفرش از شمال به شهرستان ساوه ، از شرق به شهرستان قم ، از جنوب به شهرستانهای آشتیان و اراک و از سمت غرب به شهرستان اراک محدود می شود.مرکز آن شهر تفرش می باشد و دارای دو شهر به نام‌های تفرش و فرمهین ، دو بخش، شش دهستان،141 آبادی دارای سکنه و137 آبادی خالی از سکنه است. وجود ارتفاعات در اطراف تفرش،زمستانهای آن را سرد و طولانی و تابستانهای آن را معتدل کرده است. باران سالانه دراین شهرستان حدود 250 میلیمتر است.

بر اساس نتایج بدست آمده از سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن طی سالهای 1375 و 1385‌اینطور می توان استنباط کرد که‌این شهرستان در اکثر نقاط خود،اعم از شهری و روستایی، دارای رشد جمعیت نزولی بوده و برخی از ساکنین‌این شهرستان به دیگر نقاط همچون اراک،ساوه،تهران و قم مهاجرت نموده اند.
پیشینه تاریخی

کهن ترین کتاب جغرافیایی که نام تفرش درآن دیده می شود«البلدان یعقوبی» است که نویسنده نام تفرش را در تالیف خود طبرس «tabres» آورده است.

در ارتباط با جغرافیایی تاریخی تفرش و چگونگی تحول تاریخی شهر و منطقه ،از قول‌این فقیه می توان چنین استنباط کرد که اولا آبادی‌های جلگه تفرش در سده‌های نخستین هجری قمری از متعلقات همدان بوده و دیگر‌اینکه مردم بومی آن پیرو مذهب زرتشت بوده اند.

در فرهنگ نظام ، که به سال 1346-1358 ه.ق به طبع رسیده در برابر کمله تفرش نوشته شده:« نام بلوکی است از نواحی قم‌ایران».نکته‌ای که از تعریف صاحب فرهنگ نظام برداشت می شود‌این است که در تاریخ طبع اثر مذکور،تفرش از بلوکات قم بوده و هنوز در جرگه توابع عراق (اراک کنونی) در نیامده است.


وجه تسمیه
درباره وجه تسمیه تفرش بدین نام مردم عامی معتقدند که تفرش در اصل «گبرشgabres» بوده و‌این توجیه شاید بدین سبب باشد که در سده‌های قبل و حتی صدر اسلام گبرها یا زرتشتیان در‌این جلگه و نقاط مجاور آن سکونت داشته اند.

میرزا زین العابدین شیرازی در باب وجه تسمیه تفرش می نویسد:«مولانا میر محمد صادقی تفرشی در تاریخ منظوم خود اشاره نمود که تفرش را آرش کمانگیر که در زمان منوچهر یکی از پهلوانان نامی به شمار میآمده و قصد تیر انداختنش در مصالحه منوچهر و افراسیاب افسانه معروفی است،بنیاد نهاده و به اسم خودش موسوم نموده و به مرور‌ایام،آرش،تفرش شده است (خمی تفرشی ،1361،83-84).

وجه تسمیه‌ای که از تجزیه لغوی تفرش بدست می‌اید چنین است:«تف» در لغت به معنای گرم و گرما و پسوند «ش» و صور دیگر آن همچون ریش و زیر به معنای ریختن ،جریان، چشمه و رود است که روی هم رفته تفرش به معنای آب گرم است.


علم و دانش در تفرش
تفرش از قدیم به سبب درصد بالای با سوادان و اهل علم و دانش نسبت به سایر نواحی‌ایران،به ویژه در دوره‌های صفویه و قاجاریه مورد توجه بوده است. میرزاهای تفرشی، آشتیانی ، فراهانی و گرکانی مهم ترین مشاغل دولتی را دراختیار داشتند . گفتنی است که مردم تفرش و مناطق همجوار آن (آشتیان و فراهان) از قدیم به خط خوش و سواد و علم شهره بودند و از اهل دفتر و دیوان به شمار میآمده اند. دانشمندان و بزرگان بسیاری از‌این خطه برخاسته اند که اغلب آنها در خارج از موطن خویش نشو و نما کرده و به شهرت رسیده اند و برخی وابسته شهر و دیاری دیگر شناخته شده اند. از جمله شیخ تبرس( طبرس) است که امروزه کمتر کسی از تفرش بودن او آگاه است . حکیم نظامی نیز که به گنجوی شهرت یافته از‌این جمله است.

از دیگر دانشمندان و بزرگان‌این شهر می توان استاد عباس سحاب پدر جغرافیا و کارتوگرافی‌ایران و پروفسور سید محمود حسابی را نام برد . ذکر نام دیگر نویسندگان ، شاعران و دانشمندان‌این منطقه در‌این مقال نمی گنجد.



مکانهای باستانی و مذهبی

بسیاری از مکانهای تاریخی‌این شهرستان حکایت از قدمت‌این شهرستان دارد از جمله : مسجد جامع شش ناو ( دارای آثار معماری اسلامی ،‌این بنا را مربوط به قرن ششم هجری می دانند یعنی اواسط دوره سلجوقی)، امامزاده محمد( ازآثار عصر صفویه ) ، بقعه ابوالعلی ( از بناهای سده هشتم هجری ) ، تکیه زاغزم ( تاسیس 1274 هجری قمری )،امامزاده بی بی متین و آب انباربلور ( از بناهای دوره قاجاریه ).
مذهب

اگرچه روابط میان حکمرانان اشعری قم و مناطق اطراف و نزدیک آن ، مثل آشتیان و فراهان ، از اواخر سده اول هجری شروع شد ، اما پذیرش اسلام در‌این منطقه تا حدود اواخر قرن سوم به طول انجامید ، چنانچه بنا بر نقل‌این فقیه همدانی آتش آتشکده فراهان تا سال 282،که به استحکام قم فرو نشانده شد ،همچنان روشن بوده تطور کلی پذیرش مسلمانی در‌این منطقه بیشتر در جریان تبادل فرهنگی صورت گرفت تا جنگ و خونریزی و در اواخر قرن سوم مردم تفرش به تدریج مسلمانی را پذیرا شدند و تفرش به یکی از پایگاههای پیروان‌ایین شیعه و اهل باطن ( اسماعیلیان) و دیگر مخالفان خلافت بغداد درآمد.


خویشاوندی

کلیه نقاط در تفرش دارای خویشاوندی بصورت پدر تبار هستند ، بدین شکل که افراد به تبار پدری ، جد و طایفه یا فامیل خود شناخته می شوند . ازدواج‌ها به هر دو شکل فامیلی و غیر فامیلی صورت می گیرد. در گذشته ازدواج‌ها به لحاظ توجه بیشتر به خویشاوندی ، نسبی ( فامیلی ) بوده ولی در دهه اخیر،به جهت مسائل ژنتیک ، غیر فامیلی(سببی) ترجیح داده می شود. همچنین در‌این شهرستان پدر سرپرست و مدیر خانواده است.

یکی از بهترین خصایص و ویژگی‌های مردم تفرش ،عشق بسیار به اقوام و تلاش برای حفظ پایه‌های خانواده و خاندان بوده است.‌این علاقه و محبت همواره موجب شده است تا افراد فامیل ، حتی بعد از گذشت فصلها برای حفظ شیرازه خاندان و همبستگی قوم و خویش خود تلاش کنند.

در گذشته اختلافات به طریق کدخدا منشی ، توسط بزرگان محل ، حل و فصل می شد و علاوه برآن نظر ریش سفیدان در حل و فصل دعاوی از آن روزگار تا به امروز کار ساز است و امروزه‌این مشکل حل اختلاف در نقاط روستایی هنوز هم پا بر جا است مگر در صورتی که بر اثر لجاجت طرفین دعوی ، اختلاف حل نشود و مسئله به پاسگاه و مراجع دولتی ارجاع داده شود. در دهه‌های اخیر شوراهای اسلامی در شهر و روستا در امر حل اختلاف فعالیت دارند.


زبان و گویش
یکی از گویش‌های رایج در تفرش در اصطلاح " بوره بشو" burabaso»( بوروبشه) به معنای بیا و برو نامیده می شده است که طبق گفته یکی از محققین محلی، آقای عباس ملا اسماعیلی که خود از آموزگاران با سابقه شهر تفرش و علاقمند به تحقیق در زمینه فرهنگ است ، تا بیش از بیست سال پیش در محله‌ای از شهر تفرش به نام « مشهد» بدین گویش تکلم می کردند ، ولی اکنون تنها در روستای کهک که در فاصله‌ای نزدیک از شهر قرار گرفته‌این گویش متداول است . نام بوربشه مخفف عبارت « بوره بشیمان» است که معنای بیا بریم دارد.

همچنین اظهار شده است که زبان روستای "کهک" گونه‌ای از"تاتی" و به اصطلاح خودشان «بابا طاهری» یا کیکی kiyakiو به اصطلاح مردم تفرشی «بوره بشو» است در حوزه مرکزی تفرش کهک تنها روستایی است که مردم آن به زبان تاتی که به نظر نگارنده، لایه زیرین زبانی‌این منطقه است، صحبت میکنند .(میرشکرایی ،1374)

امروزه اهالی شهر تفرش فارسی را با لهجه اصیل تکلم می کنند . درشهر فرمهین نیز همین زبان رایج است تنها مهاجرین روستایی ترک و خلج در‌این شهر به زبان خود صحبت می کنند.


وضعیت فرهنگ در شهرستان تفرش
از آنجا که خاصیت فرهنگ «تغییر پذیری» است؛‌این پدیده در مورد فرهنگ شهرستان تفرش نیز اتفاق افتاده و عواملی چند در‌این مسئله تاثیر گذار بوده اند. البته باید متذکر شد که فرهنگ‌این شهرستان تغییرات بسیار زیادی نکرده است ولی بهرحال عواملی چون انقلاب ، جنگ ، آموزش و وجود رسانه‌های مختلف موجبات تغییر در‌این شهر را حتی اندک فراهم آورده اند. بطور مثال همانگونه که انقلاب در سایر نقاط کشور موجب تغییر فرهنگی شده در‌این شهرستان نیز تاثیرات مثبت و منفی وقوع انقلاب را بر تغییرات فرهنگی می توان شاهد بود. انقلاب اسلامی تلاش کرد ارزشها هنجارها و فرهنگ معنوی اسلام اصیل خصوصا با ابعاد عرفانی و اخلاقی آن را بر جامعه حاکم کند و همین تلاش بود که تعارضهای فرهنگی را در بخشهای مختلف فرهنگ، در سازمانهای اجتماعی گوناگون و نزد اقشار مختلف مردم آشکار ساخت.

مورد دیگر از تعارض فرهنگی تعارض ارزشها، باورها و هنجارهای خانواده‌های مذهبی با فرهنگ القایی صدا و سیما ، معلمان مدارس و آموزش و پرورش ،دانشگاه‌ها و... می باشد که نوجوان و جوانان متعلق به‌این خانواده‌ها با آن روبرو است . باید توجه کنیم که صاحب فرهنگ مذهبی- سنتی قبل از انقلاب اسلامی با دور نگهداشتن فرزندان خود از عوامل فرهنگی غربگرا سعی بر حفظ الگوهای فرهنگی خود در نسلهای بعدی نمودند ولی با پیروزی انقلاب اسلامی‌این احساس و همچنین تصمیم بر دور ماندن از کانالهای رسمی انتقال فرهنگ از بین رفت. البته در آغاز پیروزی انقلاب، فرهنگ اسلامی بر مردم غالب شد و همه تلاش کردند که هماهنگ با دستورهای دین اسلام عمل کنند ولی به تدریج تعارضات فرهنگی‌ایجاد شد و آنچه مسلم است عوامل تغییرات فرهنگی در بستر زمان نقشهای خود را‌ایفا می کنند.


مراسم و باورها در تفرش
در تفرش مراسم سنتی بسیاری وجود دارد که از جمله می توان به مراسم باران خواهی اشاره کرد که در‌این مراسم، روستاهای اطراف شهر تفرش،هنگامی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه کمتر می شود ، مردم برای تقاضای باران جهت آبیاری باغها و مزارع ، اقدام به پختن آش نذری با وسایلی که اعضای محل هدیه کرده اند، می کنند. بعد از پخت آش مقداری از آن را به علامت ریزش باران از ناودان خانه پایین می ریزند و از خداوند تقاضای باران می کنند.

از دیگر مراسم موجود در تفرش در روز عاشورای حسینی مراسم نخل گردانی در محله فم تفرش می باشد. افراد مسن و پیش کسوتهای محله نخل را تزیین کرده و در مراسم عزاداری هر یک از اعضای طایفه ساکن محله زیر یکی از تیرهای نخل را می گیرند و در پیشاپیش هیئتهای سینه زنی و زنجیر زنی به حرکت در می‌ایند. مردم نذورات خود را به کسی که از جلوی نخل حرکت می کند می دهند.در داخل اتاق نخل تعزیه خوانی می نشیند و نوحه سید الشهدا را می خواند.این مراسم نشان از فرهنگ قدیمی مردم دارد و اعتقاد قوی آنها را نسبت به دین اسلام و حضرت سید الشهدا می رساند.آنها در‌این مراسم گرد هم می‌ایند و با تجمع خود می خواهند مقابله خود با ظلم و ستم خونخوران و دشمنان دین اسلام را به نمایش بگذارند و هواخواهی خود را نسبت به ائمه اطهار نشان دهند.این مراسم موجب انسجام مردم،اعتماد آنها به یکدیگر و همبستگی بسیار آنها می شود و فرهنگ غنی آنها را توسعه می بخشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۲۴
وحید سعدی

یکی از گویش های رایج در منطقه تفرش در استان مرکزی "بوره بشو burabaso" به معنای بیا و برو نامیده می شود.



این گویش تا بیست سال پیش در محله مشهد شهر تفرش نیز رواج داشت، اما اکنون تقریبا از بین رفته و فقط در روستای کهک، مردم با این گویش تکلم می کنند. بور بشه مخفف عبارت «بوره بشیمان» است که معنای بیا برویم می دهد.

"محمد میرشکرایی"، مردم شناسی که در ارتباط با شهرستان تفرش تحقیق کرده است، درباره این گویش می گوید: "زبان اهالی روستای کهک، گونه ای از "تاتی' و به اصطلاح خودشان 'باباطاهری" یا "کیکی Kiyaki" و به اصطلاح مردم تفرش "بوره بشو' است. در حوزه مرکزی تفرش، کهک تنها روستایی است که مردم آن به زبان تاتی که به نظر من لایه زیرین زبانی این منطقه است، صحبت می کنند.»

- امروزه اهالی شهر تفرش، فارسی را با لهجه اصیل حرف می زنند.
- در شهر فرمهین (یکی دیگر از شهرهای منطقه) نیز زبان رایج، فارسی است. تنها مهاجرین روستایی ترک و خلج در این شهر به زبان خود صحبت می کنند.
- زبان اهالی روستاهای نقوسان و ابره‌در نیز فارسی است ولی از چند دهه قبل تعدادی عشایر ترک زبان در روستای ابره‌در ساکن شده اند که این افراد به زبان ترکی حرف می زنند.
- اهالی روستاهای فریسمانه،‌ کهلو علیا، وسمق، دستجان و فشک، ترک زبان هستند اما به زبان فارسی نیز آشنایی دارند.
- تنها در روستای کهلو علیا که از شهر فاصله زیادی دارد زنان و مردان کهنسال زبان فارسی را نیاموخته اند.
- تنها نقطه ای که در این منطقه مردم آن به زبان خلجی صحبت می کنند، روستای سفیداب است. با اینکه گویش اصلی اهالی این روستا، خلجی است اما کودکان این منطقه به زبان فارسی حرف می زنند و با گویش خلجی آشنایی ندارند. در میان بزرگسالان نیز تکلم به زبان فارسی به گویش خلجی ترجیح داده می شود. از روستای سفیداب به سمت آشتیان روستاهای خلج زبان، قرار گرفته اند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۱۱
وحید سعدی

فولکس قورباغه ای خانم دکتر، برای اهالی خیابان ظفر، یک نشانه دوست داشتنی بود. نشانه ای که روزی چند بار حوالی بیمارستان علی اصغر(ع) دیده می شدو از حضور کسی خبر می داد که زندگی اش را وقف کودکان مبتلا به سرطان کرده بود . کسی که زندگی در اروپا را رها کرده بود تا در کنار بچه های سرطانی ایران زندگی کند و به داد آن ها برسد. حالا اما بچه های سرطانی ایران داغدارند. چرا که دیگر نمی توانند محبت را از چشمان او بیاموزند. چشم هایی که دیروز برای همیشه بسته شد.





پروفسور پروانه وثوق، متولد اسفندماه 1314 در تفرش بود.

او دکترای عمومی خود را در سال 1342 از دانشکده علوم پزشکی تهران دریافت کرد و دوره‌های تخصصی و فوق تخصصی‌اش را در دانشگاه‌های کمبریج، ماساچوست و ایلینوی گذراند و دوره تکمیلی پزشکی را در دانشگاه واشنگتن سپری کرد. اما با پایان تحصیلاتش دوباره به ایران برگشت و در سال 1350 در بیمارستان حضرت علی‌اصغر (ع) مشغول به کار شد.آغاز کرد.بیمارستان های «مفید» و «کودکان تهران» هم از جمله مراکز درمانی بود که پروفسور وثوق در آنها به طبابت مشغول بود.

پروفسور وثوق که از مؤسسان رشته فوق تخصصی خون و سرطان کودکان در ایران بود ، نخستین بخش هماتولوژی و آنکولوژی را در بیمارستان علی اصغر راه‌اندازی کرد و از ده سال پیش با راه اندازی بیمارستان تخصصی محک روز و شب خود را در بیمارستان می گذراند .

او رئیس هیئت امنای بیمارستان تخصصی محک هم بود و تا آخرین روزهای عمر خود، علاوه بر ریاست هیئت امنای موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (محک) به امر تعلیم و تربیت دانشجویان پزشکی و نیز درمان کودکان مبتلا به سرطان اشتغال داشت.


همکارانش می گفتند: بارها به ایشان پیشنهاد شده که برای مشاغل تحقیقاتی در ازای دریافت حقوق هنگفت و امکانات دیگر ساکن کشورهای اروپایی و آمریکایی شود. ولی او خدمت رایگان به کودکان سرطانی وطنش را برگزید.




مرحومه وثوق در سالهای خدمات موثر پزشکی خود، کودکان سرطانی بسیاری را از سراسر جهان درمان کرده و به آنان سلامتی را بازگردانده بود و هیچ گاه ازدواج نکرد. شاید به همین خاطر باشد که برخی به او لقب«مادرترزای ایرانی» داده اند.


پروفسور پروانه وثوق تنها پروفسور بیماریهای خون کودکان در ایران است و بیش از نیم قرن عاشقانه مرهم کودکان سرطانیست. استاد هیچگاه ازدواج نکرده است. شاید او هم همچون مادر ترزا زمانی بر سر دو راهه ی زندگی و عشق ایستاده و عشق را برگزیده باشد...

سالها قبل زمانی که شنیده شد استاد تاکنون حتی یک ریال کارانه بیمارستانی دریافت نکرده است، ساعتها بغض در گلویم نشسته بود. تمام درآمد یک پزشک از کارانه ی بیمارستانیش تأمین می شود و او از این گذشته است تا فشاری بر کودکان و خانواده هایشان نیاید. پروفسور پروانه وثوق رئیس هیات امنا، سرپرست تیم پزشکان و یکی از بانیان بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان تهران (محک) بود. 


همکارانش می گفتند: بارها به ایشان پیشنهاد شده بود که برای مشاغل تحقیقاتی در ازای دریافت حقوق هنگفت و امکانات دیگر ساکن کشورهای اروپایی و آمریکایی شود. ولی او خدمت رایگان به کودکان سرطانی وطنش را برگزید. 


زمانی به پروفسور وثوق گفته شد، دیدارتان حسرت نادیدن مادر ترزا را برای ما بی رنگ میکند. نمی دانیم که شما را مادر ترزای ایران بنامیم یا مادر ترزا را پروانه وثوق هند؟ صد حیف که امروز که برای این مطلب در این صفحه در دنیای مجازی به دنبال عکس پروفسور وثوق می گشتم هرچه بیشتر نامش را جستجو می کردم کمتر می یافتم. دنیای مجازی هم خالی از عشقهای واقعی می شود. چقدر دلم می خواهد که دختران و پسران وطنم، از پروفسور بیاموزند و او را الگوی خدمت صادقانه و بی ادعای خود به هم وطنان و بیماران قرار دهند.


خانم پروفسور پروانه وثوق رئیس هیئت امنای بیمارستان فوق تخصصی سرطان محک یکشنبه بیست و نهم اردیبهشت 1392 در 78 سالگی درگذشت و در بهشت زهراء(س) تهران پیکرش به خاک سپرده شد . 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۷
وحید سعدی

شهرستان تفرش واقع در شمال شهرستان اراک پیش از این به «طبرس» و «گبرش» معروف بوده است.


از کوههای مهم آن ، کوه گُوجِه (بلندترین قله ح 141 ، 3 متر)، دو بَرادران (بلندترین قله ح 921 ، 2 متر) و قرِه گُوزیل قَرِلان (بلندترین قله ح 420 ، 2 متر) است (جعفری ، ج 1، ص 258، 401، 482). در این شهرستان غارهایی وجود دارد، از جمله : گاوخور/ گاوخُل (خل در اصطلاح محلی : سوراخ )، علی خورنده ، و اَمْجَک .



رودهای مهم این شهرستان عبارت اند از: آبْکَمَر که از ارتفاعات جنوبی تفرش سرچشمه می گیرد و در حدود 23 کیلومتری شمال غربی شهر تفرش به رود قَره چای می پیوندد؛ فرمهین که از دهستان رودبار سرچشمه می گیرد و پس از آبیاری بخشهایی از اراضی شهرستان ، به کویر میقان می ریزد؛ قَره چای که بخشهایی از اراضی شمالی شهرستان را آبیاری می کند و سپس به دریاچة نمکِ قم می ریزد (جعفری ، ج 2، ص 87 ، 329ـ331؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 41).

اهالی تفرش عمدتاً به زراعت ، باغداری ، دامداری (عمدتاً کار طوایفی از عشایر شاهسَوَن ) و صنایع دستی اشتغال دارند. محصول مهم این شهرستان ، گندم و جو و حبوبات است . بادام و گردو و سیب و انگور و گلابیِ آنجا صادر می شود. قالی و قالیچه و گلیم از محصولات صنایع دستی آنجاست . فرشهای تفرش ارزش صادراتی دارند و مهمترین بازار فروش آنها در ایران ، شهرهای همدان و تهران و در خارج از ایران کشور آلمان است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 42).




به لحاظ تقسیمات کشوری ، تفرش تا قبل از 1336 ش نام یکی از دهستانهای اراک در استان یکم (مرکزی ) بود (ایران . وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال ، ج 1، ص 77). در 1336 ش ، قسمتی از بخش فراهان به نام «فراهان بالا» از توابع شهرستان اراک ، قسمتی از بخش خَلَجستان از توابع شهرستان قم (شامل دهستانهای دستجرد، راهجرد و وَزوا)، و دهستان آشتیان ، شهرستان تفرش را تشکیل دادند. در 1337 ش ، دهستان آشتیان یکی از بخشهای شهرستان تفرش شد ( د. فارسی ، ذیل «آشتیان » و «تفرش »). در 1356 ش ، آشتیان شهرستانی مستقل ، و تفرش شامل بخشهای حومه و فراهان و دهستان رودبار در استان مرکزی شد. در 1358 ش ، دَه آبادی از بخش فراهانِ تفرش جدا و جزو بخش مرکزی شهرستان آشتیان گردید (سیفی فمی تفرشی ، ص 46ـ47). در 1366 ش ، در شهرستان تفرش چهار دهستان (بازرجان ، فِشْک ، رودبار، فرمهین ) ایجاد شد. در 1369 ش ، این شهرستان مشتمل بود بر بخش مرکزی به مرکزیت شهر تفرش شامل دهستانهای بازرجان و رودبار، و بخش فراهان به مرکزیت آبادی فرمهین شامل دهستانهای فرمهین و فشک (ایران . قوانین و احکام ، ص 728، 816). در تقسیمات کشوری 1374 ش ، دهستانهای خرازان و کوه پناه نیز جزو این شهرستان ذکر شدند و تاکنون به همین صورت در تقسیمات کشوری باقی مانده اند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۲
وحید سعدی


وقتی برای اولین بار با بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت اینشتن روبه رو شدم ایشان را بی اندازه ساده , آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی!



راز پیشرفت غربی ها

پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین و آخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود , در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسوراینشتن تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار اینشتن برایشان مشخص میشود پس از ملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور اینشتن تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید.

پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند: وقتی برای اولین بار با بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت اینشتن روبه رو شدم ایشان را بی اندازه ساده , آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش , به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست , نظریه خود را در ارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم ، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند ، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات اینشتن رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمی شد که چه شنیده ام , دیگر از خوشحالی نمی توانستم نفس بکشم ,

در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند, به این ترتیب با پی گیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا اینشتن، بهترین آزمایشگاه نور آمریکا در دانشگاه شیکاگو، باامکانات لازم در اختیار من قرار دادند و در خوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند ,

اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم , متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است , بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم , رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است , گفتم اما با این روش امکان سواستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطا های احتمالی همکاران خیلی ناچیز است

بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روز دفاع مشخص شد , با تشویق حاضرین در جلسه , وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم اینشتن در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند , من که کاملا مضطرب شده و دست وپای خود را گم کرده بودم با اشاره اینشتن و نشتستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور اینشتن من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله ؟ گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیرالان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیار شماست آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود.

 
من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت اینشتن از نظریه خودم دفاع می کردم و و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسانی وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست . بعد از کسب درجه دکترا اینشتن به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۲۷
وحید سعدی


در محله "ترخوران" مرکز شهرستان تفرش آرامگاه بزرگمردی از دیار علم ایران زمین "پروفسورحسابی" است که علاقمندان به مفاخر علمی ایران ضمن قرائت فاتحه بر سر مزار این دانشمند نابغه و فرهیخته ، با گذران ساعاتی در این بقعه مصفی با بخشی از نبوغ و تفکر ایرانی آشنا می‌شوند.





دکتر حسابی  :  حاصلضرب "توان" در "ادعا" مقداری ثابت است، هرچه "توان" انسان کمتر باشد "ادعا"ی او بیشتر است و هرچه "توان" انسان بیشتر شود " ادعا"یش کمتر میگردد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۰۶
وحید سعدی

در اسفند ماه سال 1365 نخستین گام در راه تاسیس دانشگاه در شهر تفرش با هدف پرورش متخصصین و محققین متعهد و تامین نیروی انسانی مورد نیاز جامعه از سوی شورای گسترش دانشگاهها برداشته شد و در تیرماه 1366 کلنگ احداث آن زده و دانشگاه صنعتی امیرکبیر متصدی اجرای طرح و راه اندازی این دانشگاه گردید.

در سال 1367 دانشگاه تفرش به عنوان واحدی از دانشگاه امیرکبیر تهران فعالیت علمی خود را با پذیرش 53 دانشجو در رشته ریاضی کاربردی آغاز و در سال 1384 با موافقت شورای گسترش آموزش عالی کشور به واحدی مستقل ارتقاء یافت.

در طرح مصوب دانشگاه تفرش هفده دانشکده و چهار مرکز تحقیقاتی با چهل و پنج گرایش تحصیلی در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری طراحی گردیده، در حال حاضر 7 رشته به صورت روزانه و نوبت دوم (شبانه) در دانشگاه تفرش فعال است. 11گرایش به مقطع کارشناسی و 14 گرایش به مقطع کارشناسی ارشد اختصاص دارد که طبق برنامه تدوین یافته، تعداد رشته ها و دانشکده ها افزایش خواهد یافت.

هم اکنون دانشگاه تفرش با دارا بودن 52هیأت علمی تمام وقت و بهره گیری از استادان مدعو دانشگاه امیرکبیر و 2571دانشجو با تلاش مسولان، استادان و کارکنان حرکت رو به رشد خود را برای تبدیل نمودن این دانشگاه به قطب علمی و فرهنگی در کشور آغاز کرده است تا به ادعا و تحقیقات کارشناسان خارجی و داخلی مبنی بر دانشگاهی بودن شهر تفرش و مناسب بودن محیط این شهر برای احداث دانشگاه و مراکز آموزش عالی حقیقت بخشد.

آدرس دانشگاه: تفرش، کیلومتر 5 جاده تهران، دانشگاه تفرش 

تلفن: 6227430 0862

  • پست الکترونیک: Info@tafreshu.ac.ir
  • موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۲۵
    وحید سعدی